دیدار خانواده مامان و از شیر گرفتن رایانم
عزیز دردونه های قشنگم، چقدر شما دو تا در کنار هم زیباترید، قشنگترید و من ناتوانم از شکرگزاری...... دو هفته پیش به اتفاق عمه مهرو به کرمان و جیرفت رفتیم تا هم خانواده رو ببینیم و هم از باغ بابابزرگ برای خودمون پرتقال بیاریم چون شما دو تا عشق پرتقال و آب پرتقال هستین!!! از اینکه عمه مهرو باهامون بود روزبهم خیلی خوشحال بود. چند روزی کرمان و چند روز هم جیرفت پیش خاله سارا و خاله رقیه بودیم. باغ شازده و سد جیرفت رو دیدیم. روزبهم از دیدن سد حسابی هیجان زده بود. توی همین روزها مامان از شلوغی و بودن در کنار دختر خاله و پسرخاله ها استفاده کرد تا رایان با شیر مامان بای بای کنه😐. خاله خدیج میگه اولین باری که آدمی با مفهوم غم آشنا میشه وقتیه که ...